گفت‌وگو با دکتر حمیدرضا قاضی‌مقدم، مشاور و مدرس بازاریابی و توسعه کسب‌وکار

گفت‌وگو با دکتر حمیدرضا قاضی‌مقدم، مشاور و مدرس بازاریابی و توسعه کسب‌وکار

باشگاه مشتریان و ابزارهای مبتنی بر آن را می‏توان به منظور ایجاد و حفظ وفاداری در مشتریان و در جهت دست‌یابی به چند هدف مختلف نظیر ایجاد وفاداری در مشتریان فعلی و ترغیب به تکرار خرید یا استفاده از محصولات و خدمات، ایجاد مزیتی افزوده برای ترغیب مشتریان بالقوه در جهت تبدیل کردن آنان به مشتریان بالفعل و نظایر آن به کار گرفت. اهمیت کارکرد این ابزار وقتی شفاف‏تر می‏شود که این گزاره کلی را به یاد داشته باشیم که به طور کلی هزینه جذب مشتری جدید از هزینه نگه‌داشت مشتری قدیمی بیشتر است و در ازای از دست دادن هر یک مشتری، ضمن از بین رفتن هزینه جذب آن مشتری، ناگزیر به صرف هزینه مجددی برای جذب مشتری جدید خواهیم بود. بااین‌حال، به‌کارگیری این مفهوم همراه با حساسیت‏ها و ظرایفی است که در گفت‌وگو با دکتر حمیدرضا قاضی‌مقدم، مشاور و مدرس بازاریابی و توسعه کسب‌وکار، به بررسی آن پرداخته‌ایم.

 

-در حال حاضر چند نوع برنامه باشگاه مشتریان وجود دارد؟ و هر یک از این باشگاه‌های مشتریان برای چه کسب‌وکارهایی مناسب‌اند؟

باشگاه مشتریان از آن جمله مفاهیم و ابزارهایی است که مثل برخی از مفاهیم و ابزارهای دیگر بازاریابی در کشور ما عمدتا پیش از آن‌که به‌درستی مورد شناسایی قرار گیرد، در جعبه‏ ابزارهای مورد استفاده کسب‌وکارها قرار گرفته و به همین دلیل بعضا برداشت‏ها و کارکردهای نادرستی از آن صورت می‏گیرد، یا لااقل از همه پتانسیل‏های آن استفاده نمی‌شود. مشابه همین شرایط را حدود یک دهه قبل در خصوص نرم‏افزارهای مدیریت ارتباط با مشتریان تجربه کردیم و نتیجه آن شکل‏گیری موجی بی‌استفاده از عرضه و تقاضای نرم‏افزارها و ابزارهای مدیریت ارتباط با مشتریان بود که اکنون و پس از حدود یک دهه و با فرونشست جو اولیه، به‌تدریج در حال جای‌گیری و به‌کارگیری صحیح و اصولی است.

با این پیش‏فرض که همه باشگاه‏ها بر اساس رفتار مشتری در اکوسیستم کسب‏وکار مورد نظر تعریف می‏شوند، منطق پیاده‏سازی باشگاه مشتریان به این صورت کلی است که بر اساس رفتار مطلوب مشتری (از نظر کسب‌وکار)، امتیازاتی به او تعلق می‏گیرد که کاربر را قادر می‏سازد با کسب آن‌ها در پله بالاتری قرار گیرد و به واسطه قرارگیری در سطح بالاتر از مزیت‏های بیشتری برخوردار شود (مثل باشگاه مشتریان برخی از شرکت‏های هواپیمایی)، یا بتواند با خرج امتیازات یادشده، از تسهیلات خاصی برخوردار شود (مثل باشگاه مشتریان برخی از مجموعه‏های بانکی و مثلا دریافت کد تخفیف یک کسب‏وکار دیگر مثل تاکسی اینترنتی یا اشتراک تماشای ویدیو یا کتاب و محتوای آن‌لاین). آن‌چه باعث تمایز بین این رویکردها می‏شود، ماهیت تسهیلاتی است که کسب‏و‏کار می‏تواند برای مشتریانش فراهم کند، هر چند این تسهیلات به‌خودی‌خود واجد ارزش نیستند و برای این‌که کاربر را به شوق و اجرای رفتار مطلوب ترغیب کنند، باید با ذائقه و سلیقه او هم‌خوانی داشته و از نظر وی نیز ارزشمند تلقی شوند.

-برای افزایش درگیری با مشتریان، از نظر شما در باشگاه‌های مشتریان باید روی چه سناریوهایی تمرکز کرد؟

با فرض این‌که مشتری اساسا نسبت به وجود باشگاه مشتریان و عضویت خودش در این باشگاه اطلاع داشته باشد (که البته فرض دقیقی نیست و یکی از عمده مسائل باشگاه‏ها به همین مرحله مربوط می‏شود)، اطلاع‏رسانی به مشتری نسبت به وضعیت او در جایگاه و پله‏های تعریف‌شده در باشگاه (مثلا میزان امتیازات او یا سطحی که در آن قرار دارد و نظایر آن) به صورت آنی و در حین ارتکاب رفتار مورد نظر و در قالب تعریف سازوکاری برای اطلاع خود مشتری در زمان دل‌خواه (مثلا از طریق شماره‏گیری کد دستوری، مراجعه به بخش امتیازات در پنل مشتری در سایت باشگاه مشتریان و…) از جمله اتفاقاتی است که برای یادآوری و همین‌طور همراه‌سازی مشتری در طول مسیر ضروری است.

مضافا این‌که لازم است به سبب تاثیرگذاری بیشتر سناریوهای باشگاه، تا حد امکان از پیچیده‏سازی آن‌ها اجتناب و به ساده‌ترین حالت ممکن آن‌ها را تعریف و به مخاطبان منتقل کرد. این در حالی است که متاسفانه باز بسیاری از کسب‏وکارها با تعریف انواع اقدامات و سطوح مختلفی از امتیازات، کاربر را با سیلی از اعداد و ارقام و سطوح و پله و امتیاز و… مواجه می‏کنند و این پیچیدگی، بسیاری از مخاطبان را دل‏زده می‌کند.

به طور خلاصه و در تعریفی کلی، سناریوی پیاده‏سازی باشگاه مشتریان را می‏توان به مثابه کمپینی با مدت زمان طولانی دانست که باید به گونه‏ای باشد که ضمن اجرا بر بستری از اطلاع‏رسانی به مشتریان، به‌خوبی و بر اساس اهداف کسب‌وکاری تعریف شده باشد و پله‌پله بر اساس رفتار مناسب و مورد انتظار از کاربر برای او پاداش‏هایی در نظر گرفته و ضمن اطلاع‏رسانی لحظه‏ای یا دل‌خواه وضعیت مشتری در باشگاه، تسهیلات و مزیت‏های جذابی متناسب با ذائقه و سلیقه و نیز میزان هزینه‏کرد او برایش در نظر گرفته باشد، که درنهایت، برخورداری از آن‏ها، ضمن ایجاد رضایت در مشتری، او را نسبت به سازمان وفادارتر کرده و برای تکرار خرید یا رفتارهای کسب‏وکاری‌اش از مجموعه ترغیب کند.

-به صورت کلی، باشگاه مشتریان از نظر شما برای چه نوع کسب‌وکارهایی مناسب است؟

همان‌طور که عرض کردم، در اغلب مواقع تصمیم به راه‏اندازی باشگاه مشتریان، تصمیمی هیجانی و بدون در نظر گرفتن همه جوانب است و طبیعتاً نتیجه چنین رویکردی چندان مناسب نخواهد بود. بااین‌حال اگر قرار باشد کسب‌وکاری برای مشتریان خودش باشگاه مشتریان راه‏اندازی کرده و خدماتی را در قالب آن به مشتریان ارائه کند، برخورداری‏اش از این ویژگی‏ها می‏تواند به تحقق اهداف کسب‌وکاری باشگاه کمک کند:

  • نسبت به فلسفه و مفهوم باشگاه مشتریان، کارکردش، ملاحظات و الزاماتش، بستر نرم‏افزاری و سخت‏افزاری مورد نیاز برای اجرایش، پیچیدگی‏ها و دشواری‏هایش و نظایر آن اطلاعات کافی داشته باشد.
  • شناخت خوب و دقیقی از پروفایل مشتریان خودش در اختیار داشته باشد و اطلاعاتی نظیر اطلاعات دموگرافیکی شخص یا سازمان، اطلاعات تماس، مدت زمان همکاری، رفتار خرید (تعداد دفعات و مبالغ خرید و استفاده) مشتری و اطلاعات دیگری از این دست را در اختیار داشته باشد.
  • رفتار خرید مشتری تیپیکال در ارتباط با خرید محصول یا خدمت مورد نظر به گونه‏ای باشد که بین هر دو بار خرید و استفاده، مدت و فاصله زیادی وجود نداشته باشد. دلیل این امر را می‏توان در به یادآوری باشگاه و مزیت‏های استفاده از تسهیلات آن در صورت خرید از کسب‏وکار مورد نظر دانست، به این ترتیب که هر چه زمان بیشتری بین دو خرید وجود داشته باشد، احتمال فراموشی مزیت‏ها و تسهیلات باشگاه کسب‌وکار مورد نظر افزایش می‌یابد و به این ترتیب، تعریف و به‌کارگیری چنین ابزاری کم‌اثرتر می‏شود.
  • با توجه به این‌که ارائه خدمات تسهیلاتی از طریق باشگاه، هزینه‏هایی را برای کسب‏وکارها به همراه دارد، اساسا باید حاشیه سود محصولات و خدمات و پیش‏بینی دستاوردهای مالی ناشی از راه‏اندازی باشگاه به اندازه‏ای باشد که بتواند علاوه بر هزینه‏های جاری سازمان، هزینه‏های مربوط به ارائه تسهیلات باشگاه مشتریان و به طور خاص هزینه تبلیغات و اطلاع‏رسانی باشگاه به مشتریان را پوشش دهد.
  • مزیت استفاده از تسهیلات و خدمات عضویت و صعود در پله‏ها و سطوح مختلف باشگاه به گونه‏ای باشد که برای مشتریان جذابیت ایجاد کند. شرط لازم برای تعریف چنین مزیت‏هایی، شناخت دقیق رفتار مشتریان و محاسبه شاخص‏هایی نظیر هزینه جذب مشتری، متوسط میزان درآمد ناشی از هر مشتری در طول دوره‏های زمانی، بهای تمام‏شده سرویس یا محصول و نظایر آن است.

این در حالی است که بسیاری از کسب‏وکارها بدون در نظر گرفتن چنین مواردی، اقدام به راه‏اندازی باشگاه و ارائه سبدی از تسهیلات در ظاهر متنوع و رنگارنگ می‏کنند، درحالی‌که اساسا تسهیلات در نظر گرفته‌شده تناسبی با ذائقه مشتریان یا میزان هزینه‏کردشان بابت محصولات و خدمات سازمان ندارد و به این ترتیب، هیچ جذابیتی را در ایشان برنمی‏انگیزد و به همین ترتیب، باشگاه را از کارکرد اصلی‏اش دور کرده و آن را صرفا به ابزاری نمایشی و برای خوشامد مدیران درون‏سازمانی بدل می‏کند.

-یکی از مسائل جدی در باشگاه‌های مشتریان، ترغیب مشتریان در جهت مشارکت در برنامه‌های باشگاه است. از نظر شما چگونه می‌توان باشگاه مشتریان جذابی طراحی کرد که امکان همه‌گیر شدن آن وجود داشته باشد؟

توجه به این نکته ضروری است که باشگاه یک نسخه ثابت و فراگیر برای رسیدن به همه اهداف کسب‏وکاری شرکت نیست و می‏توان در کنار مجموعه‏ای از ابزارهای دیگر بازاریابی، از این مفهوم نیز استفاده کرد. مثلا در بین مشتریان هر کسب‏وکاری، تعدادی از افراد هستند که هر چقدر هم که باشگاه مورد نظر برایشان خدمات و تسهیلاتی را به همراه داشته باشد، باز هم چندان وقعی به آن نمی‏نهند و رفتار مصرفی خود را در پیش می‏گیرند. با این توضیح، می‏توان باشگاه مشتریان را ابزار مناسبی برای آن دسته از مشتریانی قلمداد کرد که ضمن استفاده از محصولات و خدمات سازمان، تا حدودی حساسیت قیمتی نیز داشته و برایشان مهم است در کنار استفاده از خدمات و محصولات سازمان، تا حدود مناسبی از تسهیلات جنبی باشگاه‏ها نیز منتفع شوند.

بااین‌حال، این همه ماجرا نیست و بسیاری از باشگاه‏های فعال‏شده ظرف همین چند سال گذشته هم به دلایلی از جمله اطلاع‏رسانی نامناسب یا ناکافی، ایجاد جذابیت اندک برای ترغیب مشتریان به تغییر رفتار (افزایش رفتار مصرف و استفاده از خدمات و محصولات سازمان یا تغییر رفتار خرید و سوق دادنشان به سوی استفاده از محصولات و خدمات سازمان مورد نظر) و به‌کارگیری سازوکارهای نامناسب نرم‏افزاری و… موفقیت چندانی در این حوزه کسب نکردند. مضافا این‌که تعریف جزیره‌ای باشگاه‏ها از سوی مجموعه‏های مختلف و عدم وجود یکپارچگی بین آن‌ها می‏تواند مخاطب را با انبوهی از باشگاه‏های مختلف که هر یک سازوکار مختلفی دارند و مخاطب را گرفتار دشواری‏ها و پیچیدگی‏های خاصی می‏کنند، مواجه کند و به این ترتیب، جذابیت نهایی باشگاه‏ها را برای آن‌ها کاهش دهد.

-از نظر شما باشگاه‌های مشتریان تا چه اندازه می‌توانند منجر به وفاداری و درنهایت افزایش فروش شوند؟

همان‌طور که پیش از این هم عرض کردم، قرار است کارکرد اصلی باشگاه‏ها دست‌یابی به اهداف مورد اشاره شما باشد. در واقع یک سناریوی اصولی به این ترتیب است که مشتری حسب رفتار خرید و استفاده از محصولات یا خدمات کسب‌وکار، عضوی از باشگاه مشتریان آن مجموعه شود و با اقدامات مطلوبِ تعریف‌شده از سوی کسب‏و‏کار، امتیازاتی را برای بهره‏گیری از تسهیلات باشگاه دریافت کند و این امتیازات باعث افزایش رضایت، حس تعلق و چسبندگی، افزایش وفاداری نسبت به مجموعه و درنهایت ترغیبش به تکرار خرید در دفعات آتی از بین محصولات و خدمات سازمان و افزایش سهم از کیف پول مشتری گردد و این چرخه مدام تکرار شود. مضافا این‌که طراحی صحیح چنین ابزاری، جدا شدن مشتری را به لحاظ روانی از مجموعه نیز دشوار خواهد کرد. به این ترتیب، می‏توان انتظار داشت سازمان برای مدت بیشتری از حضور مشتری در مجموعه و کسب سهم بیشتری از کیف پول او منتفع شود و درنهایت ارزش طول عمر مشتری بیشتری را برای کسب‏وکار خود رقم بزند. بااین‌حال، در صورت راه‏اندازی باشگاه مشتریان توصیه یا پیشنهاد می‏شود که همه شرایط پیش‏گفته و حتی موارد دیگری که در این‌جا ذکر نشد، برای پیاده‏سازی‏اش فراهم باشد، وگرنه با صرف راه‏اندازی باشگاه و بدون توجه به همه جوانب یادشده، می‏توان شکستی از پیش معلوم و صرف هزینه، زمان و منابع نسبتا قابل توجهی از سوی سازمان بدون تحقق اهداف کسب‏وکاری را به انتظار نشست.

 

 

 

لازم است به سبب تاثیرگذاری بیشتر سناریوهای باشگاه، تا حد امکان از پیچیده‏سازی آن‌ها اجتناب و به ساده‌ترین حالت ممکن آن‌ها را تعریف و به مخاطبان منتقل کرد. این در حالی است که متاسفانه باز بسیاری از کسب‏وکارها با تعریف انواع اقدامات و سطوح مختلفی از امتیازات، کاربر را با سیلی از اعداد و ارقام و سطوح و پله و امتیاز و… مواجه می‏کنند و این پیچیدگی، بسیاری از مخاطبان را دل‏زده می‌کند.

 

سناریوی پیاده‏سازی باشگاه مشتریان را می‏توان به مثابه کمپینی با مدت زمان طولانی دانست که باید به گونه‏ای باشد که ضمن اجرا بر بستری از اطلاع‏رسانی به مشتریان، به‌خوبی و بر اساس اهداف کسب‌وکاری تعریف شده باشد و پله‌پله بر اساس رفتار مناسب و مورد انتظار از کاربر برای او پاداش‏ هایی در نظر گرفته و ضمن اطلاع‏رسانی لحظه‏ای یا دل‌خواه وضعیت مشتری در باشگاه، تسهیلات و مزیت‏های جذابی متناسب با ذائقه و سلیقه و نیز میزان هزینه‏کرد او برایش در نظر گرفته باشد.

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین نوشته ها
برچسب ها
مقالات مرتبط
دسته‌بندی نشده

گفت‌وگو با دکتر حمیدرضا قاضی‌مقدم، مشاور و مدرس بازاریابی و توسعه کسب‌وکار

باشگاه مشتریان و ابزارهای مبتنی بر آن را می‏توان به منظور ایجاد و حفظ وفاداری در مشتریان و در جهت …